ادب تعلیم وتربیت از دیدگاه علامه طباطبائی وآیت الله جوادی آملی3_
یکشنبه 89/2/12 4:20 عصر| ادب تعلیم وتربیت از دیدگاه علامه طباطبائی وآیت الله جوادی آملی3_ | نظر
علاوه بر همه اینها کسانی که دلهاشان از
ایمان به گفتههایشان تهی است حتی منافقینی که در عوامفریبی مهارت کامل دارند و
وقتی که پای عمل صالح به میان میآید خود را کنار کشیده و در مرحله ادعا خود را
صاحب ایمان صریح و خالص جا میزنند با اینحال زیر نظرشان جز اشخاصی مانند خودشان
پلید تربیت نمیشوند، زیرا گر چه ممکن است زبان مغایر با قلب باشد و چیزهایی که دل
راضی به آن نیست بگوید و لیکن چون گفتار هم خود فعلی است از افعال بدنی و افعال
همه از آثار نفسند، از این جهت ممکن نیست فعل کسی با نفسانیاتش مخالف باشد.
بنابراین، میتوان گفت کلام، صرفنظر از
دلالت لفظی وضعیاش، دلالت بر طبیعت گوینده، کفر و ایمان و سایر نفسیات نیز دارد
آنهائی که سادهلوح و بیبصیرتند و نمیتوانند بین جهت صلاح(دلالت وضعیه) و جهت
فساد(سایر جهات) آن تمیز دهند بجای اینکه تربیت شوند گمراه میشوند، تنها صاحبان
بصیرتند که این جهات را از هم تمیز میدهند، چنانکه خدای تعالی منافقین را برای
پیغمبر گرامی خود چنین توصیف کرده: "و لتعرفنّهم فی لحن القول". (14. و هر آینه آنها را از لحن گفتارشان میشناسی، محمد/30.)
پس معلوم شد که تربیتی دارای اثر صالح است
که مربی آن دارای ایمان به آنچه که به متعلم میآموزد باشد. علاوه بر این، عملش
مطابقت کند، اما کسی که اصلاً به گفتههای خود ایمان ندارد یا بر طبق آن عمل نمیکند
نباید امید خیری از تربیتش داشت. برای این حقیقت مثالهای زیادی درباره سلوک ما
شرقیها و مسلمانها مخصوصاً در تعلیم و تربیت میباشد، به همین جهت تعلیم و تربیتهای
ما چه رسمی و چه غیر رسمیاش به هیچ وجه نافع و مؤثر واقع نمیشود.
اینکه میبینیم کلام خدای تعالی مشتمل است
بر حکایت و نقل فصولی از ادب الهی متجلی از اعمال انبیا و فرستادگان برای رعایت
همین جهت یعنی نشان دادن عمل در تعلیم و تربیت است، چه آن حکایتهایی که مربوط به
اقسام عبادتها و ادعیه آنهاست، چه داستانهایی که مربوط به طرز معاشرت و
برخوردشان با مردم است. آری ایراد مثال در تعلیم و تربیت خود نوعی تعلیم عملی و
نشان دادن عمل است.
این را هم باید دانست که اصولاً مبعوث شدن
به نبوت مبنی بر اساس هدایت به حق و بیان حق و انتصار برای آن است. بنابراین،
انبیا(ع) ناچار باید خودشان در دعوت به حق به حق مجهز و از باطل برکنار باشند و از
هر چیزی که مایه گمراهی است بپرهیزند، چه موافق میل مردم باشد چه نباشد چه باعث
طوع و رغبت آنان شود چه مایه کراهت و ناخوشیشان باشد؛ علاوه بر اینکه از ناحیه
خدای تعالی هم به منظور نصرت حق شدیدترین نهی و بلیغترین تحذیر برای انبیای گرامش
حتی از پیروی زبانی و عملی باطل صادر شده است؛ چون معلوم است که باطل چه در طریق
حق واقع شود و چه در غیر آن، باطل است، و دعوت به حق با تجویز باطل جمع نمیشود،
اگر چه این باطل در طریق حق باشد، آری، حقی که باطل کسی، به آن هدایت کند حق از
جمیع جهات نیست.
از همین جهت خدای تعالی فرموده: "وما
کنت متخد المضلین عضداً". (15. من هرگز گمراه کنندگان را
در کار هدایت کمک نمیگیرم. کهف/ 51.)
لولا ان ثبتناک لقد کدت ترکن الیهم شیئاً قلیلاً، اذن لاذقناک ضعف الحیوه، و ضعف
الممات ثم لاتجد لک علینا نصیراً" (16. و اگر نبود که ما
تو را بر حق، ثابت قدم کردیم هر آینه نزدیک بود که مختصری به سوی آنان (کفار) میل
کنی؛ در این صورت دو برابر عذاب دنیوی کفار و دو برابر عذاب اخرویشان را به تو میچشاندم
آنگاه یاوری برای خود علیه ما نمییافتی. اسراء/ 75.)
وضع کوچکترین سهلانگاری و رودربایستی و خدعهای در حق روا نیست، چنانکه کمترین
احترامی برای باطل نیست لذا پروردگار متعال، رجال دعوت و اولیای دین خود را که
همان انبیا(ع) هستند به چیزهایی که راه ایشان را به پیروی حق و یاری آن نزدیک و
آسان میسازد مجهز کرده و فرموده است: "ما کان علی النبی من حرج فیما فرض
الله له سنه الله فی الذین خلوا من قبل و کان امرالله قدراً مقدوراً، الذین یبلغون
رسالات الله و یخشونه و لایخشون احداً الا الله و کفی بالله حسیباً". (17. پیغمبر تکلیف ندارد که خود را در آنچه خدا بر او واجب کرده به
زحمت اندازد؛ این سنت خدا در انبیای قبل از وی هم جاری بود، آری، امر خداوند همیشه
اندازهدار و مقدور بوده است؛ همان انبیائی که رسالتهای خدا را به مردم میرساندند
و از او میترسیدند و از احدی جز خدا باک نداشته، و خداوند برای حساب کافی است.
احزاب/ 39.)
بدین وسیله خبر داده که انبیا(ع) در آنچه
خداوند برایشان واجب کرده، به ستوه نمیآمدند و در راه امتثال اوامر خدا، از احدی
جز او نمیترسیدهاند، و از این بیان میتوان استفاده کرد که آن بزرگواران در راه
اظهار حق، هیچ چیزی را مانع نمیدیدند، اگر چه اظهار حق کارشان را به هر جا که
تصور شود بکشاند و آنان را به هر مخاطرهای که تصور شود بیاندازد؛ سپس آنان را در
آن کاری که قیام به آن نمودهاند وعده نصرت داده و فرمود: "و لقد سبقت کلمتنا
لعبادنا المرسلین، انهم لهم المنصورون، و ان جندنا لهم الغالبون" (18. و به تحقیق وعده ما به نصرت بندگان مرسل ما گذشته است و ایشان
هستند که یاری خواهند شد و لشکریان ما هستند که غالب خواهند بود. صافات/ 173.)
یاری خواهیم کرد فرستادگانمان را. مؤمن/ 51.)
آنجا که تاریخ نشان داده انبیا(ع) در اظهار حق و گفتن سخن راست، از هیچ محذوری باک
نداشتهاند و حق را صریح و پوستکنده اظهار میکردند، اگرچه مردم خوششان نیاید و
به مذاقشان تلخ آید، خدای تعالی هم در حالی که سرگذشت نوح را بیان میکند، میفرماید:
"ولکنی اریکم قوماً تجهلون" (20. و لیکن من شما را
مردمی نادان میبینم. هود/ 29.)
"ان انتم الا مفترون" (21. شما جز دروغگویان نیستید.
هود/ 50.)
وقع علیکم من ربکم رجس و غضب اتجادلوننی فی اسماء سمیتموها انتم و ابائکم ما نزّل
الله بها من سلطان" (22. اینک واجب شد که عذاب و غضبی از
ناحیه پروردگارتان بر شما نازل شود، آیا با من درباره بتهایی که خودتان و
پدرانتان تراشیدهاید مجادله و سرسختی میکنید، با اینکه خدا هیچ حجتی بر اعتبار
آنها نفرستاده؟ اعراف/ 71.)
"بل انتم قوم مسرفون" (23. بلکه شما مردمی هستید که
ظلم را از حد گذراندهاید. اعراف/ 81.)
میکند که به قوم خود گفت: "اف لکم و لما تعبدون من دون الله افلا
تعقلون" (24. وای بر شما و بر آنچه که غیر از خدا میپرستید
تا کی تعقل نمیکنید. انبیاء/ 67.)
که در پاسخ فرعون که گفته بود: "انی لاظنک یا موسی مسحوراً؛ بدرستی که من
چنین میپندارم که تو سحر شدهای" گفت: "قال لقد علمت ما انزل هؤلاء الا
رب السموات و الارض بصائر و انی لاظنک یا فرعون مثبوراً".
(25. تو خود میدانی که این معجزات را جز پروردگار آسمانها و زمین کسی نازل نکرده،
اوست که چنین براهینی برای نبوت من نازل فرموده و من ای فرعون تو را نمیبینم مگر
مردی هالک یعنی محروم از ایمان و رانده درگاه خدا. اسراء/ 102.)
موارد دیگری که همگیاش از باب رعایت ادب است در مقابل حق و پیروی آن؛ اینجاست که
باید گفت هیچ مطلوب و محبوبی عزیزتر از حق و شریفتر و گرانبهاتر از آن نیست،
گرچه در پارهای از این موارد مطالبی دیده میشود که به نظر مردم منافی با ادبی
است که در بین آنها دائر است، و لیکن اینگونه مطالب را نباید بیادبی دانست، چون
مردمی که شالوده زندگیشان بر اساس پیروی هوای نفس و مداهنه اهل باطل و خضوع و تملق
در برابر مفسدین و اهل عیش و نوش ریخته شده و زندگیشان از این راه تأمین میشود
نظرهاشان مصاب و قابل اعتماد نیست.
آرشیوها
غیرآرشیویها
پیوندها
-
نگاهم برای تو
حوزه
صالحین
یاسین
سایت علامه کرباسچیان
سایت جماران - حضرت امام خمینی
بیت رهبری
سایت سید محمد خاتمی
سایت شهید بهشتی
سایت شهید مطهری
آیه الله بهلول
آیه الله جوادی آملی
شهید چمران
آیه الله امینی ابراهیم امینی
غدیر
حوزه
امام موسی صدر
محمد رضا زائری
آیه الله محمد هادوی تهرانی
محمد رضا آقاسی
استاد حسین انصاریان
استاد سید هادی خسرو شاهی
مرجع تقلیدم- آیه الله سیستانی
استاد قرائتی
پایگاه های تبیان
شیعه آنلاین
شیعه نیوز
هاشمی رفسنجانی
لینک های باشگاه اندیشه
درگاه خدمات ایران
فقیه قرآنی آیه الله محمد صادق تهرانی
بنیاد حکمت اسلامی صدرا
خبرگزاری اهل البیت
آرشیو مقالات نشریه قبسات
جمع دوستدار شهید شفایی
خدا بود و دیگر هیچ
زائر
مسافر ری
هیئت مکتب الشهداء