سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انتخاب سخت

دوشنبه 86/1/27 10:37 صبح| | نظر

هوالاول

دیروز گفتم یه تصادف همه چیز رو به هم ریخت ولی تو همون معرکه اتفاقات خاصی افتاد که هر کدوم برای من ......

 یکی از اون اتفاقات وقتی بود که من جسد خانومم و دخترم و مادر خانومم را کنار هم گذاشتم و یکی از خواهرهای خانومم در آمبولانس بود و من نمی دونستم که بایدبا آمبولانس برم یا کنار اجساد بمونم.انتخاب عجیبی بود کمی روی اجساد مطهرشون خوابیدم و مردم به زور بلندم کردند رفتم تو آمبولانس دیدم کاملا سالمه پرسیدم گفتند مشکلی نیست رسیدیم بیمارستان متاسفانه مردم آنطور که باید جلوی آمبولانس راخالی نکردند . وقتی بردیمش اورژانس پیامی را پیج کردند و من ناگهان دیدم انواع دکتر وپرستار ریختند اورژانس تازه فهمیدم این یکی هم وضعش خراب است . بعضی وقتها زمان چقدر سنگین و کشدار است